پاورپوینت بررسی موزه خانه جلال و سیمین در تهران سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در شیراز متولد شد. پدرش پزشکی خوشنام و مادرش نقاش و مدیر هنرستان دخترانه بود. او در سال ۱۳۲۸ مدرک دکترای ادبیات خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۳۱ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و دو داستان کوتاه به زبان انگلیسی در آنجا نوشت و به چاپ رساند. سپس به ایران بازگشت و بهعنوان استاد دانشگاه در رشته باستانشناسی مشغول به کار شد. رمان سووشون او که اندکی پس از مرگ همسرش در سال ۱۳۴۸ نوشت از پرفروشترین رمانهای قرن حاضر است. سیمین دانشور در سال ۱۳۹۰ در سن ۹۰ سالگی بعد از یک دوره آنفولانزا در خانهاش در تهران درگذشت.جلال آل احمد بزرگمردی که زود رفت جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد. پدر جلال با ادامه تحصیل او در مقطع دبیرستان مخالفت کرد اما جلال برخلاف میل پدر در مدرسه شبانه ثبتنام کرد، دیپلم گرفت و سپس در بیستسالگی به دستور پدر راهی نجف شد تا طلبگی بخواند اما بعدها به حزب توده پیوست. تصمیم جلال خشم پدر را برانگیخت تا آنجا که مجبور به ترک خانه شد. در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی شد اگرچه قبل از دریافت مدرک دکترا از ادامه تحصیل انصراف داد. سالها بعد با سیمین دانشور آشنا شد و علیرغم نارضایتی پدرش با او ازدواج کرد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد و یک دوره سکوت و افسردگی طولانی تفکرات مذهبی دوباره در جلال بیدار شد. او کتاب غربزدگی را در سال ۱۳۴۲ نوشت که بسیار موردتوجه قرار گرفت. جلال در سال ۱۳۴۸ در چهلوپنجسالگی در گیلان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. آشنایی جلال با سیمین از زبان خودش دو نویسنده در سال ۱۳۲۷ باهم آشنا شدند و در سال ۱۳۲۹ ازدواج کردند. جلال در مورد آشناییاش با سیمین نوشته است: راه افتادم سمت شیراز برای گرفتن قسط اول حقالزحمه قمارباز داستایوفسکی، از آقای معرفت نامی که بهواسطه ابراهیم گلستان با او آشنا شده بودم… توی ماشین که از گاراژ اتو عدل راه افتاده بود با سیمین آشنا شدم. آمدن سیمین به زندگیام، تکانهای بود که تا مدتها مرا و خانواده را لرزانید. هیچکس از اهل خانه، تمایلی به ازدواج من با سیمین نداشت بهخصوص پدر که تصور داشتن یک عروس مشکوفه، دیوانهاش میکرد. خودم همفکر نمیکردم روزی میرسد من با خواهرزاده یک درباری، پیمان زناشویی ببندم. سیمین دخترخواهر سردار فاخر حکمت از نزدیکان محمدرضا شاه بود که تا آستانه نخستوزیری مملکت پیش رفته بود بنابراین من با سیمین تفاوتهای اساسی داشتیم هم در رگ و ریشه هم در خاستگاه و فرهنگ اما چه میشود کرد بادلی که او را جدا میخواست؟داستان ساخت خانه سیمین و جلال به سال ۱۳۳۰ برمیگردد. زمانی که سیمین در حال تحصیل در رشته زیباییشناسی در دانشگاه استنفورد آمریکا بود جلال تصمیم گرفت این خانه را در زمینی که قبلتر در شمیران خریده بود، بسازد. کل بنای خانه با پنج هزار تومان درآمد نویسندگی ساخته شد که سه هزار تومان آن را جلال از دوست قدیمیاش سید عبدالله انوار قرض گرفت. جلال در نامههایش برای سیمین از جراحات دستهایش هنگام تراشیدن سنگها، دردسرهای جا انداختن پنجرهها توسط شخص خودش و گرفتاریهای دیگر ساختوساز خانه نوشت. جلال آل احمد خانه را با عشق ساخت و در نامهای برای همسرش نوشت: سیمین تو کم خندیدهای. این خانه را بنا میکنم تا صدای خندههای تو از آجرهای این خانه بلند شود.و....
|